فهرست مطالب

علوم اجتماعی - سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 35، بهار و تابستان 1399)

نشریه علوم اجتماعی
سال هفدهم شماره 1 (پیاپی 35، بهار و تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/07/27
  • تعداد عناوین: 12
|
  • سید کمال الدین حسینی*، احمدرضا اصغرپور ماسوله، محسن نوغانی دخت بهمنی صفحات 1-28
    این پژوهش با هدف بررسی و شناخت شرایط به وجود آمده برای رسیدن فرد به کارآفرینی با تاکید بر منش و میدان اجتماعی انجام شد. پژوهش حاضر در صدد بود تا با استفاده از راهبرد نظریه زمینه ای، مدل پارادایمی کارآفرینی را در جامعه هدف خود ترسیم نماید، جامعه هدف کلیه کارآفرینانی بودند که به عنوان شرکت دانش بنیان به ثبت رسیده اند. تعداد شرکت های دانش بنیان، 53 مورد در خراسان رضوی می باشد، شیوه نمونه گیری اشباع نظری و تعداد کارآفرینان نمونه تحقیق، 20 بودند. در جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد؛ کارآفرین با تربیت در خانواده دموکراتیک و قرار گرفتن در نظام استاد- شاگردی و شکل گیری منش سازنده، ظرفیت هایی را به دست می آورد که به عنوان کارآفرین بالقوه شناخته می شود، او از استراتژی های مهارت دیدن اثربخش، مهارت شنیدن اثربخش، مهارت حل مسئله و دلبستگی خودانگیخته بهره می گیرد از این رو تصمیم به بازاندیشی هویت شخصی خود می گیرد. بعد از کسب افتخارات و تولید شغل، احساس نارضایتی از شرایط درونی و بیرونی خود می کند و پیوسته در حال بازاندیشی هویتی خود است.
    کلیدواژگان: کارآفرین، شرکت های دانش بنیان، نظام استاد شاگردی، منش سازنده، خودآئینه سان، بازاندیشی هویت، میدان آموزش
  • غلامرضا صدیق اورعی، مصطفی غنی زاده*، مرتضی دیاری صفحات 29-54
    خانواده بر اساس یک تعهد پایدار و مستمر بین دو شخص غیرهمجنس استوار می شود. اگر خانواده نتواند نیازهای اعضا را به درستی رفع نماید با عدم تعادل مواجه می شود. در برخی از مواقع این عدم تعادل به فسخ تعهد، یعنی طلاق می انجامد. در جامعه کنونی ایران، خانواده با عدم تعادل های مختلفی مواجه است که یکی از آثار آن، اضمحلال خانواده (طلاق) است. میزان این واقعه در دهه گذشته رو به رشد بوده است. این نوشتار زمینه ها و فرایندهای طلاق را بر اساس گفتگو با کنش گرانی که طلاق را تجربه کرده اند، به دست می دهد. این هدف با استفاده از روش رویش نظریه و از خلال مصاحبه با 6 زن و 4 مرد دنبال شده است. پس از مصاحبه عمیق و کدگذاری چند مرحله ای سعی شد مدلی انتزاعی به دست آید. در پایان بیش از 180 کد باز در 11 کد محوری تجمیع شد و در پایان یک مدل فرایندی به دست آمد. در این نوشتار، مفهوم "انتخاب نامتناسب" دال اصلی طلاق است. زمینه طلاق در سطح کلان، چندفرهنگی بودن و چندگانگی ارزشی-هنجاری است. فرایند آن انتخاب های نامناسب در ابعاد گوناگون ازدواج است. عموما فرایند طی شده عبارت است از: ازدواج نامتناسب، شکل گیری یک مسئله و ناتوانی حل آن توسط زوجین و تشدید و تکثیر آن و تاثیرگذاری مسئله یا مسئله ها بر جنبه های دیگر زندگی مشترک، طلاق عاطفی و در نهایت طلاق قانونی.
    کلیدواژگان: طلاق، ازدواج نامناسب، عدم ارضای نیازهای زوجین، ناتوانی در حل مسئله
  • خدیجه حاتمی* صفحات 55-85

    در جامعه ایران همانند جوامعی، مانند هند، چین و ویتنام،... روابط بین مادر شوهر و عروس همواره از حساس ترین و شکننده ترین روابط محسوب شده و در محیط خانواده ها مسئله ساز بوده است. در این راستا، این پژوهش با اتخاذ رویکردی کیفی و با هدف درکی پدیدارشناسانه از روابط بین مادر شوهر و عروس صورت پذیرفته است. بر این اساس، با به کارگیری روش نظریه زمینه ای و تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند به مطالعه تجربه مستقیم 29 زن (از شهرهای مختلف) از رابطه مادر شوهر و عروس پرداخته شده است.داده های حاصل از مصاحبه ها به مقوله مرکزی «پذیرش جایگاه من» در این رابطه اشاره داشت، به موقعیتی در دل جامعه ای در حال گذار که تعریف و جایگاه هردو نقش با مسئله ابهام نقش از سوی طرفین روبه رو است. مصاحبه ها گویای این مسئله بود که عوامل علی (مقولات حمایت گری، دخالت، سلطه و خودمحوری، تخریب و توطیه، حسادت و پذیرش به عنوان عضو خانواده) و عوامل زمینه ای (مقولات فرهنگ سنتی و مردسالاری) بر این رابطه و درک از آن تاثیرگذار بوده اند و راهبردها تحت تاثیر عوامل مداخله گر، (مقولات استقلال مالی طرفین، سطح توقعات طرفین، سطح تحصیلات، سطح جهیزیه، سن، حمایت خانواده، توانایی همدلی و همذات پنداری)، از راهبردهای منفعلانه تا فعال متفاوت بوده است و بر اساس راهبردهای طرفین پیامدهای متنوعی، مانند پیامدهای مثبتی چون به وجود آمدن رابطه مادر -دختری و حس حمایتگری، حس صمیمیت،  دوستی و پیامدهای منفی، همانند آسیب های روانی، کینه توزی و حس دشمنی، قطع رابطه و آرزوی مرگ و کیفر برای طرف مقابل را می توان نام برد.

    کلیدواژگان: نظریه زمینه ای، روابط مادر شوهر وعروس، مدرنیته و گذر، پذیرش جایگاه
  • هما کلالیان مقدم، یعقوب مهارتی*، مجید اشرفی، علیرضا خوراکیان صفحات 87-141
    کارآفرینی اجتماعی به عنوان یک موضوع جدید در عرصه اجتماعی ظهور نموده که با ایجاد ارزش اجتماعی می تواند پاسخی به نیازها و چالش های جوامع در شرایط کنونی باشد. با این حال، نظریه کارآفرینی اجتماعی هنوز در مرحله مفهوم سازی است و همچون کارآفرینی اقتصادی، مفهوم شناخت فرصت در قلب آن قرار دارد. هدف اصلی این پژوهش ، شناسایی عوامل موثر بر تشخیص فرصت های اجتماعی برای خلق ارزش اجتماعی در ایران است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده و راهبرد آن نظریه پردازی داده بنیاد با رویکرد ظاهرشونده (گلیزری) است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 19 نفر از خبرگان کارآفرینی اجتماعی و موسسان شرکت های اجتماعی، مصاحبه انجام شد. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش، از بسته نرم افزاری MAXQDA نسخه10 استفاده شده است. جهت بررسی استحکام پژوهش نیز از چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تایید پذیری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو مرحله کدگذاری حقیقی و کدگذاری نظری انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان دهنده استخراج بالغ بر 263 کد یا مفهوم اولیه و نیز احصاء 11 مفهوم از مصاحبه ها است که در قالب دو مقوله اصلی؛ یعنی «عوامل انگیزشی شامل: انگیزه های اجتماعی و فرااجتماعی» و «عوامل زمینه ای یا محیطی مشتمل بر پیشینه تحصیلی و تجربه پیشین، قابلیت های کارآفرینانه، ویژگی های شخصیتی، عوامل خانوادگی، الگوهای نقش، نظام تربیتی، دولت و خط مشی ها، عوامل فرهنگی - اجتماعی و رسانه ها» در شناخت فرصت های اجتماعی برای «فرآیند خلق ارزش اجتماعی» ایران تاثیر دارند. پژوهش حاضر می تواند بخشی از خلاهای شناختی کارآفرینی اجتماعی در ایران را مرتفع نماید.
    کلیدواژگان: فرصت اجتماعی، فرآیند خلق ارزش اجتماعی، کارآفرین اجتماعی، نظریه داده بنیاد، رویکرد ظاهرشونده (گلیزری)
  • علی جعفری*، داود غفوری، علی گرانمایه پور صفحات 143-164
    تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش تکنولوژی های نوین ارتباطی بر گسترش ابعاد چهارگانه توسعه ملی «اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی» انجام شده است. بدین منظور، با رجوع به نظرات مجید تهرانیان، رویکرد اجتماع محور و توسعه و همچنین تحقیقات پیشین، سعی کردیم زمینه را برای پرداخت روش مند مهیا سازیم. جامعه آماری تحقیق حاضر را تمامی استادان، فارغ التحصیلان و دانشجویان رشته های علوم ارتباطات، علوم اجتماعی و علوم سیاسی سه استان خراسان رضوی، خراسان شمالی و خراسان جنوبی تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 380 نفر برآورد گردید و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که تکنولوژی های نوین «اینترنت، ماهواره، شبکه های اجتماعی» بر ابعاد توسعه تاثیرگذار است و ماهواره، بیشترین و اینترنت، کمترین تاثیر را بر ابعاد توسعه ملی داشته است. همچنین، نتایج آزمون فرضیات نشان داد که بین استفاده از تکنولوژی های نوین با ابعاد سیاسی و اقتصادی توسعه ملی رابطه مستقیم وجود دارد؛ در حالی که بین استفاده از این تکنولوژی ها با توسعه اجتماعی و فرهنگی رابطه معناداری مشاهده نشد. میزان ضریب تعیین به دست آمده نیز 26 درصد است، به این معنی که متغیرهای مستقل این تحقیق روی هم رفته 26 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند. بر این اساس، تکنولوژی های نوین ارتباطی وسیله ای برای اشاعه و گسترش ابعاد توسعه تلقی می شوند و با پیدایش تکنولوژی های نوین ارتباطی در عصر مدرن، ابعاد توسعه گسترده شده است.
    کلیدواژگان: تکنولوژی های نوین ارتباطی، توسعه، ابعاد توسعه ملی، رویکرد اجتماع محور
  • کوروش غلامی، سید مصطفی سید رنجبر سقزچی*، داود عبداللهی صفحات 165-194

    این مقاله از نوع پژوهشی - مطالعه موردی بوده و به منظور مطالعه رابطه ابعاد مختلف پیوند اجتماعی و گرایش به مصرف الکل در میان دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی انجام شده است. روش پژوهش کمی  است و با تکنیک پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1397-1396 می باشد که 11280 نفر بودند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران تعداد (432) نفر تعیین و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شد و پس از تعیین حجم نمونه و به تفکیک جمعیت هر دانشکده، نمونه ها تعیین شدند. نتایج پژوهش نشان داد که از بین ابعاد پیوند اجتماعی، فقط متغیر مشارکت و درگیری در جامعه با میزان گرایش دانشجویان  نسبت به مصرف مشروبات الکلی رابطه معناداری نداشت، اما متغیر پیوند اجتماعی و ابعاد آن (دلبستگی و علاقه نسبت به هم، تعهد و باور به هنجارها و اجرای قوانین در جامعه) رابطه معنادار و معکوسی با میزان گرایش دانشجویان نسبت به مصرف مشروبات الکلی براساس ضریب همبستگی پیرسون داشت و از طریق بررسی وضعیت پیوند اجتماعی در بین دانشجویان محقق اردبیلی و با استفاده از تحلیلی جامعه شناختی به مسیولان و برنامه ریزان اجتماعی نشان داده شد که افزایش کیفیت پیوند اجتماعی را در بین دانشجویان در ارتباط با کاهش آسیب های اجتماعی جدی بگیرند. به عبارت دیگر، بالا بودن ناهنجاری های اجتماعی مانند گرایش به مصرف الکل نشان گر ضعیف بودن پیوند اجتماعی در بین اعضای آن جامعه است.

    کلیدواژگان: پیوند اجتماعی، گرایش به مصرف الکل، وابستگی، تعهد، درگیری و اعتقاد
  • فریبا بنی هاشمی، ملیحه علی مندگاری*، شهلا کاظمی پور، محمد غلامی فشارکی صفحات 195-232
    این مطالعه به عنوان یک تحقیق پژوهشی -کاربردی با هدف شناخت علل و عوامل، پیامدها و راهکارهای کاهش طلاق در ایران و  الویت بندی آن از منظر خبرگان حوزه طلاق صورت گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از تکنیک دلفی فازی از 13 نفر از محققان طلاق مهم ترین علل و پیامدهای طلاق در کشور سوال شد، سپس اصلی ترین راهکارهای کاهش طلاق در کشور الویت بندی شد. "عدم کسب مهارت های ارتباطی (بین زوجین، بین افراد خانواده، و بین خانواده ها در ارتباط با هم)، "افزایش بی سابقه ورود زنان به بازار کار در دهه های اخیر، به استقلال اقتصادی آنان منجر گردیده است و این امر، زنانی را که از وضعیت زناشویی خود چندان رضایتی ندارند به طلاق سوق می دهد". "آسیب های روحی و روانی"، "اختلال در اجتماعی شدن فرزندان طلاق" و "افزایش زنان سرپرست خانوار" به عنوان مهم ترین پیامدهای طلاق در کشور ارزش گذاری شد. "جلوگیری از افزایش اعتیاد"، "کاهش و کنترل آسیب های اجتماعی تهدیدکننده نهاد خانواده خاصه اعتیاد، بیکاری، فقر، خشونت، همسرآزاری و... در سطح جامعه"، اصلی ترین راهکار کاهش طلاق در کشور از منظر نظر خبرگان بوده است.
    کلیدواژگان: طلاق، دلفی فازی، اشتغال زنان، تحصیلات عالی، آسیب های اجتماعی
  • سید حسین سراج زاده، علیرضا کریمی*، مسعود روزبهانی صفحات 233-261

    مراقبه ویپاسانا به عنوان یکی از جریان های اصلی مراقبه گری در ایران، هدف اصلی خود را مبتنی بر کنترل خشم، پرهیز از خشونت و ایجاد آرامش برای پیروان می داند. بررسی چنین پیامدهایی نیازمند مطالعه علمی است و خلاء مطالعات جامعه شناختی در این زمینه وجود دارد. بر همین اساس این پژوهش، به دنبال مطالعه تجربه زیسته مراقبه گران و یپاسانا و پیامدهای اجتماعی آن با تاکید بر گرایش به خشونت می باشد. خشونت مورد مطالعه شامل خشونت کلامی، فیزیکی، نمادین و سیستمی است. مراقبه گران نیز شامل افرادی هستند که حداقل یک دوره ده روزه مراقبه ویپاسانا را گذرانده اند. روش شناسی پژوهش کیفی بوده و از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است. روش نمونه گیری، هدفمند است و با چهارده نمونه مصاحبه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مراقبه گران و یپاسانا در مواجه با خشونت نمادین و سیستمی به دو گروه تقسیم می شوند، گروه اول این دو بعد از خشونت را ادراک می کنند و گروه دوم ادراکی از آن ندارند. مراقبه گران گروه اول و همچنین تمامی مراقبه گران در برابر خشونت کلامی و فیزیکی به دو صورت منفعل و فعال همراه با ساز و کارهای خاص خود به خشونت پاسخ می دهند. مراقبه گران ویپاسانا، در مراحل مختلف مراقبه گری با آموزه هایی که در خصوص عدم وابستگی مادی و معنوی و عدم واکنش به خوشایندها و ناخوشایندها کسب می کنند، زندگی خود را در جهت پذیرش و تسلیم وضعیت موجود هدایت می کنند. تعاملات اجتماعی درون گروهی مراقبه گران علاوه بر اینکه سبب کاهش سرمایه اجتماعی برون گروهی آن ها شده است، زمینه جدایی خودخواسته و آگاهانه مراقبه گران و انزوای اجتماعی آن ها را فراهم آورده است.

    کلیدواژگان: مراقبه ویپاسانا، خشونت، تغییر الگوی عادت ذهنی، سرمایه اجتماعی، انزوای اجتماعی
  • فاطمه رادان*، شهرام باسیتی صفحات 263-290
    در بحث فرزندپذیری با توجه به ترکیب جمعیت کشور و وجود 1496 کودک بی سرپرست و بدسرپرست و 157396 دختر و زن مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران بر اساس آمار سازمان بهزیستی و سرشماری سال 1397 کشور از یک سوی و تصویب قانون جدید فرزندخواندگی در سال 1392 از سوی دیگر، انتظار می رفت که دختران و زنان مجرد به این قانون اقبال بیشتری نشان دهند، درصورتی که از زمان تصویب این قانون تاکنون حدود 7 درصد از این کودکان پذیرفته شده اند. این تحقیق کیفی با هدف شناسایی عوامل موثر بر گرایش جامعه آزمودنی در راستای کاهش موانع متعدد و افزایش عوامل موثر بر گرایش به فرزندپذیری این گروه از اعضای جامعه صورت گرفته است. با روش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در چارچوب «نظریه زمینه ای» داده های لازم از 16 نفر از دختران و زنان مجرد 30 تا 50 ساله ساکن تهران گردآوری و تنظیم شد. پس از تحلیل یافته های پژوهش، «عدم دریافت حمایت نهادی پس از فرزندپذیری» و «نگاه منفی به فرزندداری دختران و زنان مجرد» به عنوان شرایط زمینه ای، «ایماژ اجتماعی منفی نسبت به فرزندخواندگی دختران و زنان مجرد» به عنوان شرط علی، «تصویب قوانین» به عنوان شرط مداخله گر، «عدم غلبه منافع فرزندپذیری بر معایب آن در مورد دختران و زنان مجرد» به عنوان تعاملات و در نهایت «ضعف استقبال از قانون جدید فرزندخواندگی از سوی دختران و زنان مجرد و نهادهای ذیربط» به عنوان پیامد در گرایش دختران و زنان مجرد به اقبال از قانون جدید فرزندخواندگی مشخص شدند.
    کلیدواژگان: بی سرپرست، بدسرپرست، دختران و زنان مجرد، فرزندپذیری، کودکان، نوجوانان
  • پریسا غلامی*، کیوان بلندهمتان صفحات 291-325
    توسعه دانشگاه در گرو توسعه اعضای هیات علمی و همکاری های علمی آنان است که این همکاری ها، افزایش تفاهم متقابل اعضا و بهبود فعالیت ها و تولیدات علمی را در پی دارد. بنابراین، مطالعه پژوهشی حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری قصد دارد تا تجارب هم نویسندگی اعضای هیات علمی را به عنوان یک جنبه قابل مشاهده از همکاری علمی مورد بررسی قرار دهد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در نظر گرفتن اشباع نظری داده ها، 12 نفر از اعضای هیات علمی در پژوهش مشارکت کردند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و پیاده سازی گردید و سپس با استفاده از روش اسمیت و آزبورن (2004) و نرم افزار 2020MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج پژوهش، دو عامل بازدارنده و مشوق از تجارب هم نویسندگی اعضای هیات علمی تفسیر گردید. عوامل بازدارنده که ناشی از تجارب ناخوشایند اعضای هیات علمی بود در قالب مضمون افت کیفیت پژوهش و دو زیرمضمون گرایش به کمی گرایی و کسب شهرت علمی و عوامل مشوق ناشی از تجارب خوشایند اعضای هیات علمی در قالب مضمون خلق یک اجتماع علمی و چهار زیرمضون اعتماد اجتماعی، هم افزایی، تقویت گفتمان علمی و ارتقاء کیفیت دانشگاه احصا گردید. نتایج پژوهش نشان داد که هم نویسندگی ها موجب ارتقاء سطح سرمایه اجتماعی در دانشگاه می شوند و متقابلا سطح این هم نویسندگی ها نیز تحت تاثیر عملکرد و بازخورد دانشگاه قرار دارند که تضعیف و یا تقویت آن ها را موجب می گردد. پژوهش حاضر توصیه می کند که در راستای ارتقاء این هم نویسندگی ها ایجاد بسترهای همکاری در دانشگاه و توجه دانشگاه به معیارهای کیفی در پژوهش مورد توجه قرار بگیرد.
    کلیدواژگان: هم نویسندگی، همکاری علمی، سرمایه اجتماعی، پدیدارشناسی تفسیری، اعضای هیات علمی
  • احسان سالاری، محمد صالحی*، مریم تقوائی یزدی صفحات 327-356

    با توجه به اهمیت کارآفرینی در توسعه و شکوفایی اقتصاد کشور، درک زیست بوم آن اهمیت خاصی پیدا می کند. امروزه استقرار و توسعه زیست بوم کارآفرینی دانشجویی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل زمینه، در تبدیل دانشجویان به کارآفرینان آینده، در راس توجه دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی قرار گرفته است. پس از بررسی پژوهش های انجام شده با موضوعات زیست بوم کارآفرینی، دریافتیم که پژوهش های محدودی در این زمینه و به طور خاص با موضوع زیست بوم کارآفرینی دانشجویی در ایران و سایر کشورهای خارجی انجام شده است، اما این پژوهش به دنبال شناسایی ابعاد و مولفه های زیست بوم کارآفرینی دانشجویی و ارایه مدل زیست بوم کارآفرینی دانشجویی در دانشگاه فردوسی مشهد است که از نوع مقالات پژوهشی - مطالعه موردی است و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه‏ ساخت یافته با 13 نفر از استادان و خبرگان زیست بوم کارآفرینی بود که با روش نمونه گیری هدفمند، از دسته متوالی انتخاب شدند. ابعاد و  زیست بوم کارآفرینی (74 مقوله فرعی و 9 بعد اصلی) از مصاحبه ها مشخص و در قالب الگوی مفهومی تحلیل مضمون تدوین شد. براساس یافته های به دست آمده از پژوهش، ابعاد زیست بوم کارآفرینی دانشجویی در این پژوهش از دیدگاه مصاحبه‏ شوندگان عبارت اند از: حمایت و پشتیبانی، آموزش و یادگیری، پژوهش و فناوری، رویدادها و اجتماعات، سیاست گذاری، فرهنگی و اجتماعی، قوانین و مقررات، منابع مالی، نهادها، شبکه ها و تعاملات.

    کلیدواژگان: زیست بوم، کارآفرینی، زیست بوم کارآفرینی دانشجویی، دانشگاه فردوسی مشهد، تحلیل مضمون
  • حسین هنرور*، ابراهیم محمدپور صفحات 357-384

    طی دهه های اخیر، تغییر ارزش های فرهنگی در روند گذار از سنت به مدرنیته به نوبه خود موجبات تغییر ارزش ها و نگرش های فردی جوانان را فراهم آورده است و نگرش جوانان در سال های اخیر نسبت به امر ازدواج تغییرات گسترده ای کرده است. بر همین اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش جوانان نسبت به ازدواج و عوامل موثر بر آن (مورد مطالعه، جوانان استان آذربایجان غربی) نگاشته شد. روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل جوانان ارومیه، خوی، میاندوآب و پیرانشهر است که 832 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که میزان نگرش به ازدواج در میان پاسخ گویان پایین تر از سطح متوسط است. براساس نتایج روابط دو متغیره نیز، متغیرهای فردگرایی (به صورت منفی)، مادی گرایی (به صورت منفی)، دین داری (به صورت مثبت)، شیوه استبدادی فرزندپروری (به صورت منفی)، شیوه آزادگذاری مطلق فرزندپروری (به صورت منفی) و اقتدار منطقی در فرزندپروری (به صورت مثبت) تاثیر معناداری بر نگرش به ازدواج دارند، اما رابطه میان پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سن و جنس با نگرش به ازدواج معنادار نشد. از میان متغیرهای مذکور، بیشترین تاثیر را به ترتیب متغیرهای شیوه فرزندپروری آزادانه (39/0-)، مادی گرایی (37/0-)، فردگرایی (31/0-)، فرزندپروری منطقی (22/0)، فرزندپروری مستبدانه (21/0-) و دین داری (20/0) بر نگرش به ازدواج دارند. در مجموع، متغیرهای مذکور در مدل رگرسیون توانسته اند 32 درصد از تغییرات نگرش به ازدواج را تبیین نمایند.

    کلیدواژگان: نگرش به ازدواج، ترجیحات ارزشی، دینداری، شیوه های فرزندپروری، آذربایجان غربی
|
  • Seyyed Kamalaldin Hosseini *, Ahmadreza Asgharour Masouleh, Mohsen Noghani Dokht Bahmani Pages 1-28
  • Gholamreza Seddighouraee, Mostafa Ghanizadeh *, Morteza Dayyari Pages 29-54
    A family is based on a stable and continuous commitment between two opposite genders. This group affect and being affected by different social arena according to a warm interaction. In case the family is not capable of fulfilling its members’ requirements properly, it will face to instability. Sometimes this instability brings about breaking the commitment, I.e. divorce. Nowadays in Iran, a family is faced to different instabilities, one of its consequences is assumed be divorce. Unfortunately, although it has become a serious problem in our society, there are only a limited number of qualitative researches carried out on its reasons as well as its grounds. The present research expresses the reasons for divorce based on actors experiencing it. As a result, the present research has been conducted using grounded theory and through an interview with 6 female and 4 male. After deep interviews and multistage coding, it was attempted to find out an abstract model. Finally, the researcher come up with 180open codes in14 pivotal code s and at the end 3 selective codes of grounds, processes as well as consequences were resulted. Divorce grounds can be stated into two levels of macro and micro:at the macro level it can be due to multi culture and values confusion and at the micro level it can be due to inappropriate choices for marriage. Generally speaking the process comprises of: inappropriate marriage, facing a problem and incapability in solving it, enhancing the problem and its effects on other aspects of their life.
  • Khadijeh Hatami * Pages 55-85

    In Iranian society, as in societies such as India, China, and Vietnam, ... the relationship between mother-in-law and bride has always been considered the most sensitive and fragile relationship and has been problematic in the family environment. In this regard, With the aim of phenomenological understanding of the relationship between mother-in-law and bride, using the method of grounded theory and deep semi-structured interview technique, 29 women (from different cities) have studied the direct experience of mother-bride relationship.The data from the interview referred to the central category of "acceptance of my position" in this regard, to a situation in the heart of a society in transition where the definition and position of both roles is faced with the issue of role ambiguity on both sides. The interviews showed that causal factors (categories of support, involvement, domination and self-centeredness, destruction and conspiracy, jealousy and acceptance as a family member) and underlying factors (categories of traditional culture and patriarchy) on this relationship and understanding it Strategies under the influence of intervening factors (categories of financial independence of the parties, level of expectations of the parties, level of education, level of dowry, age, family support, ability to empathize and empathy), from passive to active strategies and based on strategies The parties can have various consequences such as positive consequences such as the establishment of a mother-daughter relationship and a sense of support, a sense of intimacy and negative consequences such as psychological trauma, and the desire for death and punishment.

    Keywords: Ground theory, relationship between mother, daughter-in-law, modernity, transition, acceptance of status
  • Homa Kalalian Moghaddam, Yaghoob Maharati *, Majid Ashrafi, Alireza Khorakian Pages 87-141
    There is a widespread global focus on social entrepreneurship. However, social entrepreneurship theory is still in the conceptualization stage and at the heart of it is the concept of the recognition of opportunity.The main objective of this study is identifying the factors affecting the recognition of social opportunities for the creation of social value in Iran. The present study is based on the qualitative approach and its strategy is glaserian grounded theory. The statistical society of this study was social entrepreneurship experts and social company founders, who were selected by snowball sampling; 19 were selected as the sample for theoretical saturation and interviewed with them. In the analysis of data in this study, the software package MAXQDA version 10 has been used. Their results of analysis of interviews and coding in two stages of actual coding and the theoretical coding of this indigenous research showed that the four main categories are " motivational factors"; " Knowledge and entrepreneurial capabilities";"personality characteristics of  the social entrepreneur" and "environmental factors" in identifying social opportunities around the" social value creation process " of Iran; The results of this study can address some of the cognitive gaps of social entrepreneurship in Iran and help potential entrepreneurs in identifying opportunities.
    Keywords: Social opportunity, Social value creation process, Social entrepreneur, Grounded theory
  • Ali Jafari *, Davod Ghafori, Ali Granmayehpour Pages 143-164
    In the realm of development, National Development is regarded as a concept indicating the growth of material and spiritual capacities of national system and reaching new levels of intricacy, order and innovation. Studies on "National Communication and Development in Iran" have a significant and effective role in defining the role of media in development. The purpose of this study is to investigate the role of new communication technologies in Expansion of the dimensions of national development .The statistical population of this study consists of all professors, graduates and students of communication sciences, social sciences and political sciences in Khorasan (Khorasan Razavi, North KhorasanShomali, Southern Khorasan) province with an approximate number of 4000 people. The sample size is 380 people using Morgan Table and the individuals are selected by simple random sampling method. A researcher-made questionnaire is used to collect data. The results of this research show that new technologies (Internet, satellite, and social networks) affect development patterns, with the satellite having the largest and the internet the least impact on the dimensions of national development. The test results also showed that there is a direct relationship between the use of modern technologies and the political and economic dimensions of national development, while there is no significant relationship between the use of these technologies and social and cultural development. The coefficient of determination obtained is also 26 percent, meaning that the independent variables of this research account for a total of 0.26 of changes in dependent variables.
    Keywords: New communication technologies, development, dimensions of national development, community-based approach
  • Korosh Gholami, Seyyed mostafa Seyyed ranjbar saggezchi *, Davood Abdollahi Pages 165-194

    This study was conducted to investigate the relationship between different dimensions of social bonding and tendency to alcohol consumption among students of Mohaghegh Ardabili University. Quantitative research method and with a survey technique have been done. The statistical population of the present study includes all students of Mohaghegh Ardabili University in the academic year 1396-1397, which is 11,280 people. The sample size was determined by Cochran's formula (432) and the samples were determined by stratified random sampling after determining the sample size and the population of each faculty. The results showed that among the dimensions of social bonding, only the variable of participation and involvement in society had no significant relationship with the tendency of students to consume alcohol, but the variable of social bonding and its dimensions (attachment and interest in each other, commitment and belief in norms And law enforcement in society) had a significant and inverse relationship with students' tendency to consume alcohol based on Pearson correlation coefficient. And by examining the status of social bonding among students of Mohaghegh Ardabili and using sociological analysis, it was shown to officials and social planners to increase the quality of social bonding among students in relation to reducing social harms. In other words, high social anomalies such as the tendency to consume alcohol indicate a weak social bond among members of that community.

    Keywords: social bond, alcoholism tendency, dependency, Commitment, conflict, belief
  • Fariba Banihashemi, Shahla Kazemipour Pages 195-232
    This study aimed to identify the causes and factors, consequences and strategies of divorce reduction in Iran and prioritize it from the perspective of divorce experts. In this study, using the fuzzy Delphi technique, 13 of the divorce investigators identified the most important causes and consequences of divorce in the country and then prioritized the main divorce reduction strategies. "Lack of communication skills (between couples, between family members, and between families)," "The unprecedented rise of women entering the labor market in recent decades has led to their economic independence, and Unhappy with their marital status leads to divorce "As the most important causes of divorce," Mental trauma and socialization of the children of divorce "," Increasing women-headed households "as the most important consequences of divorce in the country of value Was posted. "Preventing Addiction," "Reducing and Controlling Social Injuries Threatening the Family Institution Specifically Addiction, Unemployment, Poverty, Violence, Spouse Abuse, and ... at Community Level" have been the main strategies for reducing divorce in the country, according to experts.
  • Seyed Hossein Serajzadeh, Alireza Karimi *, Masoud Rozbahani Pages 233-261

    Vipassana meditation is one of the main courses of meditation in Iran. The main purpose of Vipassana's meditation is to control anger, to avoid violence, and to provide peace to its followers. Investigation of such consequences requires scientific study and there is a lack of sociological studies in this field. Accordingly, this research seeks to study of lived experience of Vipassana meditators and the social consequences of meditation with an emphasis on violence. The violence studied includes verbal, physical, symbolic, and systemic violence. Meditators also include people who have spent at least a 10-day Vipassana meditation course. The research methodology was qualitative and the thematic analysis method was used. The sampling method was purposeful and fourteen samples were interviewed. Research results show that Vipassana meditators are divided into two groups in the face of symbolic and systemic violence, the first group perceives these two dimensions of violence and the second group does not perceive it. The first group as well as all the meditators respond to verbal and physical violence in two passive and active ways with their own mechanisms. Vipassana meditators accept the present situation and submit to it. The reason for this is due to Vipassana's teachings about material and spiritual dependence and non-response to pleasures. Intra-group social interactions mediators reduce their bridging social capital. This has made meditators consciously tend to separate from other groups and move towards social isolation

    Keywords: Vipassana Meditation, Violence, Changing the pattern of mental habits, Social capital, social isolation
  • Parisa Gholami *, Keyvan Bolandhematan Pages 291-325
    The development of the university depends on the development of the relationships of faculty members and their scientific collaborations. The present study seeks to examine faculty members' experiences of co-authorship as a visible aspect of scholarly collaboration. Qualitative and interpretive phenomenological approach was applied in the study. in collecting data, purposeful sampling was used and data saturation was taken into account. 12 faculty members participated in the study and data were collected using semi-structured interviews and then implemented and analyzed using Smith & Osborne (2004) method and  MAXQDA 2020 software. The results of the study showed that faculty members interpreted their co-authorship experience as a scientific community. They defined the scientific community in two dimensions of inside-organization and for organization. The inside-organization dimensions were reflected in sub-themes consisting synergistic and the social trust and dimensions of for organization were reflected in sub-themes of comprehensive growth of university and developing scientific discourse. Their experiences have shown that these  co-authorships  have raised the level of social capital in the university and at the same time the level of these co-authorships  has been influenced by the university performance and feedback. The present study recommends that, in order to promote co-authorship, developing collaboration contexts at university and the university's attention to qualitative criteria in research should be considered.
  • Pages 327-356

    Given the importance of entrepreneurship in the development and prosperity of the country's economy, Ecosystem understanding its particular importance. Establishment and development of student entrepreneurship ecosystem as one of the most important factors in turning students into future entrepreneurs, is currently in the spotlight of universities and higher education institutions. After reviewing the researches done on the topics of entrepreneurial ecosystem, limited researches in this field and specifically on the subject of student entrepreneurship ecosystem in Iran and other foreign countries have been done, but this research seeks to identify dimensions and components ‌ Student Entrepreneurship Ecosystem and presenting the Student Entrepreneurship Ecosystem model at Ferdowsi University of Mashhad and has been done by content analysis method. The data collection tool was a semi-structured interview with 13 professors and entrepreneurial ecology experts who were selected from a series of purposive sampling methods. Dimensions and components of entrepreneurial ecosystem (74 sub-categories and 9 main dimensions) were identified from the interviews and developed in the form of a conceptual model of content analysis. Based on the findings of the study, the dimensions of the student entrepreneurship ecosystem in this study from the perspective of the interviewees are: support and Protection, education and learning, research and technology, events and communities, policy-making, cultural and Social, laws and regulations, financial resources, institutions, networks and interactions.

    Keywords: Ecosystem, Entrepreneurship, Student Entrepreneurship Ecosystem, Ferdowsi University of Mashhad, theme analysis
  • Ebrahim Mohammadpour Pages 357-384

    During recent decades, modernity and the consequent changes in cultural values ​​in the transition from tradition to modernity have resulted in changes in the youth’s values ​​and attitudes. In recent years, the youth’s attitudes towards marriage have changed dramatically. The present study aims at examining the attitudes of the youth in West Azerbaijan province towards marriage and the factors affecting it. The research method is a survey and the statistical population consists of the citizens of Urmia, Khoy, Miandoab, and Piranshahr, among whom 832 individuals were selected via the multistage cluster sampling method. The data were collected using a questionnaire and analyzed via SPSS. The results show that the attitude towards marriage is lower than the average level among the respondents and many youths have negative attitudes towards marriage. As the results of the bivariate correlation show, the variables of individualism (negatively), materialism (negatively), religiosity (positively), authoritarian way of parenting (negatively), absolute freedom of parenting (negatively) and logical authority in parenting (positively) have significant effects on attitudes towards marriage. However, the correlation of socioeconomic status, age, place of birth, and gender with attitudes towards marriage is not significant. Among the mentioned variables, permissive parenting style (-0.39), materialism (-0.37), individualism (-0.31), rational parenting (0.22), and authoritarian parenting (21.21), and religiosity (0.20) had the most effects on marriage attitudes, respectively. Generally speaking, the variables mentioned in the regression model were able to explain 32% of the variations in attitudes towards marriage.

    Keywords: attitudes towards marriage, value preferences, religiosity, Parenting Styles, Western Azerbaijan